هنر شروع در بهترین بازی ها – چگونه ما را غرق خود می کنند


حامد کفشگیری 28 دی 1401 7 دقیقه مطالعه
هنر شروع در بهترین بازی ها – چگونه ما را غرق خود می کنند

هنر شروع در بهترین بازی ها چگونه رعایت شده تا در 15 دقیقه ابتدایی، ما را غرق خود می کنند؟

بهترین بازی هایی که در عمرتان تجربه کرده اید را بخاطر بیاورید. چه چیزی یک افتتاحیه عالی را برای یک بازی ویدیویی رقم می زند؟ عناوین خاطره انگیز زیادی وجود دارند که همگی یک فرمول روایی را رعایت کرده اند و آن هم چیزی نیست جز هنر شروع در بهترین بازی ها .

وقتی برای اولین بار بازی Nier: Automata را تجربه کردم، کاملا مرا مجذوب خود کرد. در حالیکه نمی خواستم بیشتر از تجربه افتتاحیه بازی به این اثر زمان بدهم، ناگهان متوجه شدم چند ساعتی از تجربه ام گذشته است. روایت جذاب بازی مرا غرق خود کرده بود. 2B تنها اندرویدی است که در یک ماموریت انتحاری علیه ماشین‌های ویرانگر زنده مانده است. پیشگفتار این بازی تنها به روایت جذاب خلاصه نمیشد. طعم نبرد در این اثر چیزی شبیه به یک جشن است. نحوه تغییر زاویه دوربین و ژانر در ابتدای این اثر که به مبارزه با یک باس ختم می شود، تا آخرین دقایق مبارزه و شکست دادنش میخکوبتان می کند.

هنر شروع در بهترین بازی ها نظیر اسپایدرمن

شروع هیجان انگیز بهمراه آموزش تکنیک های بازی

یکی دیگر از عناوینی که تجربه شروع آن واقعا برایم لذت بخش بود، به بازی اسپایدرمن استودیو اینسامنیاک گیمز (Marvel’s Spider-Man) بر می گردد. در ابتدای بازی شما بر روی آسمان و زمین رها می شود و اینجاست که حس لذت بخش پرواز (که در وجود اکثر انسان ها هست) تسخیرم کرد. آن لحظه ای که برای اولین بار تریگر کنترلر را عقب می کشید و بدون زحمت به هوا می روید، حسی وصف نشدنی دارد.

در هنگام تجربه این اثر هم ناخودآگاه متوجه شدم ساعتی گذشته و من همچنان در حال تار زدن و پرش به این سو و آنسو در خیابان های منهتن هستم. جالب اینجاست که طی این مدت بخش اعظمی از مکانیک های بازی را هم فرا گرفته ام. جادوی اینسامنیاک گیمز بطور ناخودآگاه من را تبدیل به مرد عنکبوتی کرده بود و اینجاست که هنر شروع در بهترین بازی ها ، تفاوت را در این صنعت مشخص می کند.

هنر شروع در بهترین بازی ها نظیر زلدا

موضوع زمان و اهمیت هنر شروع در بهترین بازی ها

موضوع زمان در مورد بازی‌های جهان باز، عموماً شما را از امکان تجربه یک افتتاحیه جذاب باز می دارد. حتی به نظرم عناوینی همانند GTA V و رد دد ردمشن 2 هم نتوانستند آنطور که باید، شروع خوبی را برای بازیکن رقم بزنند. اصولا در این سبک بازی ها قرار است وقت خود را صرف کنید تا با دنیا و سیستم‌های آن سازگار شوید. اینها بازی هایی هستند که بعد از 20 یا 30 ساعت مزه خود را پیدا کرده و اصطلاحاً جا می افتند.

البته که در این میان باید Breath of the Wild را تافته جدا بافته دانست. نینتندو پس از سالها و حتی با تغییر ژانر این سری، هنوز هم می داند چطور یک بازی ویدیویی باید آغاز گردد. موضوع زمان در بازی Breath of the Wild معنایی ندارد و بیخود نیست که نسخه بعدی یعنی Tears Of The Kingdom ، از موردانتظارترین عناوین سال 2023 برشمرده می شود.

در عصری زندگی می کنیم که سرویس های اشتراکی (بخوانید گیم پس) ویترین عظیمی از محصول را روبرویمان قرار داده اند. در این سرویس ها، مطمئناً چیزی که حتی برای چند دقیقه توجه شما را به خود جلب نکند، بلافاصله حذف خواهد شد. گرچه عناوین کوتاهی هستند که صرف دانستن مدت زمان کم گیم پلی، به تجربه آن ادامه خواهید داد. اما رک بگویم، من فردی نیستم که بتوانم 100 ساعت را برای اساسینز کرید والهالا زمان بگذارم. خوشبختانه خود این بازی هم با افتتاحیه اش، مهر تأییدی بر تصمیم من می گذارد!

هنر کوجیما درشروع در بازی هایش

دمو بازی ها، راهی برای جلب توجه مخاطب

یکی از آپشن هایی که در این صنعت همیشه به وجودشان اصرار دارم، وجود دمو از بازی هاست. شما می توانید بارها و بارها یک دمو را تجربه کرده و حتی در آن به مهارت برسید. این درحالیست که هم مزه بازی زیر زبانتان خواهد ماند و هم پولی از کیسه خارج نکرده اید. هیدئو کوجیما یکی از استادان حاضر در این بخش است. وی برای هر دو بازی متال گیر سالید 1 و متال گیر سالید 2، دموهای بی نظیری تدارک دیده بود.

این کارگردان بعداً برای نمایش ویژگی های بازی پنجم، نسخه آزمایش Ground Zeroes  را تدارک دید که گرچه پولی بود، اما نمایشی بی نظیر داشت. دمو بازی سایلنت هیل این کارگردان یعنی P.T و اتفاقات حول آن را فراموش نکنید. در حالی که هیچوقت نتوانستیم بازی اصلی را تجربه کنیم، اما دمو قابل بازی آن یکی از ترسناک ترین تجربه های دوران گیمری من بود. فارغ از این موارد، کوجیما استاد شروع بازی هاست و سبک اجرای وی باید کلاس درس تمام سازندگان بازی قرار بگیرد. هنری که در متال گیر سالید 5 و دث استرندینگ (و بازی های قدیمی تر) به همگان ثابت کرد.

هنر شروع در بهترین بازی ها نظیر Journey

وجود هنر شروع در تمام مدیوم های سرگرمی

هرجا که بحث پیرامون نحوه آغاز شدن یک بازی شکل بگیرد، امکان ندارد از بازی The Last Of Us نامی برده نشود. شاهکار استودیو ناتی داگ (چه در نسخه اول و چه دوم) واقعا احساسی شروع می شود. اما آیا نمایش وحشت در نسخه اول و بازی با خاطرات در نسخه دوم است که ما را به ادامه دادن تشویق می کند؟ از نظر من خیر. در این آثار شما صرفا علاقه مند با دانستن باقی ماجرا هستید. اما در اثری همانند آنچارتد 2، شما در میانه یک اتفاق قرار می گیرید که باید برای نجات قهرمان، کاری انجام دهید. اینجاست که پس از خاتمه وقایع و تماشای مدت زمان سپری شده، تصمیم می گیرد که آیا می خواهید باز هم تجربه اینچنینی داشته باشید یا خیر.

نه تنها در صنعت بازی، در باقی بخش های سرگرمی هم روال به همین صورت است. در سینما (بطور مثال فیلم های جیمز باند) اتفاقات مهم در ابتدای فیلم واقع می شوند. یک موزیسین بهترین قطعه موسیقی یا بخشی از بهترین را برای ابتدای آلبوم خود انتخاب می کند و سریال ها برای اپیزود پایلوت (همان قسمت اول خودمان) خرج بیشتری می کنند. اما در همه آنها، مدت زمان دیگر شدن مخاطب بسیار کمتر از آن چیزیست که در مدیوم بازی خواهد بود. یک بازی باید بتواند مخاطب را علاقه مند به تجربه حداقل 10 ساعت گیم پلی خود کند. پس یک استارت قوی و هنر شروع در بهترین بازی ها بیانگر کیفیت نهایی اثر خواهد بود.

منبع: Eurogamer

برچسب‌ها :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Rating*